• وبلاگ : 
  • يادداشت : زنبور همه چي دون
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هادي 
    سلام به نظرم اصل داستان خوب بود ولي بايد روي متن بيشتر كار بشه.باتشكر
    + ثنا 
    با سلام و خسته نباشيد
    من داستان شما را براي دختر هفت ساله ام تعريف کردم. با توجه به نظرات او چند نکته را بيان مي کنم :
    1-شروع داستان به گونه ديگري بازنويسي گردد.
    2- اي کاش مي شد زنيوري که در دام عنکبوت گرفتار شده بود را نجات داد.
    3-بيان اين موضوع که چرا خدا گياهان سمي را نيز آفريده است.
    با تشکر

    سلام عليکم
    خسته نباشيد. براي طرح موضوع نبوت،داستان خوبي است. چند نکته به ذهن بنده ميرسد که انشالله مفيد باشد:
    1)روي شروع داستان بيشتر کار کنيد.
    2)داستان بايد بيشتر پرداخت شود.روي جز‍ييات وقت بگذاريد وجملات را بيشتر پردازش کنيد. در بيان داستان نبايدعجله کرد.البته اين به معناي طولاني کردن داستان نيست.اگر روي داستانهاي خوب کودکان دقت کنيد،داستانهاي پخته تري خواهيد نوشت.
    3)روي گفتگوها کار کنيد مثلا چه مکالمه اي ميان زنبورهاي خاطي و زنبورهاي ديگر رخ ميدهد. باز هم تاکيد ميکنم در بيان داستان نبايد عجله کرد.
    4)بهتر نيست به جاي گل سياه که وجودندارد از گلهايي با بوي خاص يا شکل به خصوص استفاده کرد. بانظر ال ياسي‍ن در مورد درخت هم موافقم.
    5)بهتر است زنبوري خورده نشود تا داستان کودکانه شيريني خود را از دست ندهد.
    6)ايا لزومي به طرح سوال انتهايي وجود دارد؟ به جاي اين کار ميتوانيد به روش کلاسهاي فلسفه براي کودکان چند سوال مطرح کنيد تا از بچه ها پرسيده شود و باب گفتگو در مورد داستان باز شود.
    + حوا 
    باسلام وتشکراززحمت شما به نظرم داستان خوبي بودفقط متنش خيلي عاميانه وگفتاري بود
    + آل ياسين 
    باسلام
    نکات تربيتي خوبي داشت به نظر شما بهتر نيست که در قصه هامون غير مستقيم به بچه ها تفهيم کنيم که بيشتر وقت ها چيز هاي بد با ظاهري زيبا و جذابند ولي واقعيتشون به قصد دشمني با ماست.
    مثلا بجاي درخت سياه ميشه گفت درختي باشکوفه هاي زيبا و رنگارنگ ولي سمي وجود داره.
    با تشکر
    + شباني 

    سلام تشکر از داستان خوب شما. کلا قصه خوبي براي جا انداختن موضوع نياز به راهنما در ذهن کودک گفته بوديد، چتد اشکال جزيي به ذهن حقير رسيد: 1- چند غلط تايپي در متن وجود داشت که حتما خودتان موقع ويرايش متوجه آن ها خواهيد شد 2- البته در داستان گويي براي مخاطب زير 7 سال مرسوم است که اينگونه جاي فعل وفاعل و... عوض شده و متن سليس و کودکانه بيان شود با اين وجود به نطرم بعضي از قسمتهاي داستان نياز به تغييرات جزيي دارد مثلا در خط دوم بهتره "شما" حذف بشه، به جاي "آره" از بله استفاده بشه، "تا حالا" بعد از "عمرشون" حذف بشه و... 3- موقع رسيدن به دو راهي از راه راست وچپ استفاده بشه دقيق تره: "بعد از اين که به دو راهي رسيديد راه سمت راست رو ميريد که ..." "مدام تو گوششون مي خوند که بياين از راه سمت چپ که من مي گم بريد" 4- به جاي واژه راست از درست استفاده کنيم که معناي مقابل آن يعني دروغ در مخاطب خردسال ما نقش نبندد: "بياين از اين راه برين که نزديکتره اما درست نمي گه. از راه راست که بريد ..." 5- به جاي "خوب نمي تونست پرواز کنه " گفته بشه "به سختي مي تونست پرواز کنه" 6- در قسمت پاياني داستان جمله به اين نحو اصلاح بشه: "اگر زنبور همه چي دون نشوني درست رو به اونا نداده بود يا اونا به حرفاش گوش نداده بودند..." 7- چون در پايان، هدف داستان محقق شده و زنبور به ضرورت نياز به راهنما رسيده ديگر جايي براي طرح سؤال پاياني نيست و مي توان اينگونه داستان را پايان داد: "و بعد به خاطر داشتن چنين دوستي از خداي مهربون تشکر کرد" سپاسگزارم وپوزش مي طلبم
    + ابراهيمي 

    سلام.داستان خوبي بود فقط اي کاش زنبوري ک گير افتاده بود خورده نميشد و به دست دوستانش نجات پيدا ميکرد.

    باتشکر

    + سميع عادل 
    سلام باخواندن اين داستان ياد داستان جشن يد غدير نوشته ي ام علي افتادم شايد شما باخواندن داستان ايشان بتوانيدداستانتان را زيبا هست زيبا تر کنيد.داستان را مي توانيد از خانم رضايي بگريد .اگر مخاطب داستان رامي نوشتيد خوب بود
    + رهبر يار 
    سلام داستان خيلي خوبي بود تقريبا روال داستان شبيه به داستان "لذت رسيدن به قله کوه " بود
    سوال آخرش هم مناسب بود
    من که سوال آخر رو از پسرم پرسيدم گفت خب معلومه خدا،
    بعد من راجع به حضرت محمد صلي الله و امامان دو سه جمله اي حرف زدم
    تشکرات
    سلام به دوستاي گرامي.خداقوت
    محتواي داستان خوب بود،ممنون از زحمات تون