• وبلاگ : 
  • يادداشت : قصه غوري جون
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نور 
    باسلام وتشکرازنويسنده محترم،داستان قشنگي بود اماانجاکه قوري جون ازمادرعلت دراز بودن زبونش رامي پرسه مي تونستيد بامثالهايي ازحيوانات ديگه علت را براش توضيح بديد،به اين ترتيب هم جذابيت داستان بهتر مي شدوهم کودکان از لحاظ علمي قوي مي شندبه نظرمنم داستان با شيب تندنتيجه گيري شدولي سه خط اخر داستان خيلي عالي بود
    پاسخ

    نويسنده داستان : سلام, از دقت نظرتان و اينکه نويسنده را در امر بازنويسي ياري فرموديد متشکرم.
    + شباني 
    سلام مجدد. من از نويسنده داستان عذرخواهي ميکنم. بنده نظراتم را از ورد به ترتيب منتقل کردم و در ابتدا هم منظم بود اما امروز که دوباره سر زدم به هم ريخته شده. لطفا مورد بين 6 و 8 را بعد از 5و مورد 7 را قبل از8 مطالعه بفرماييد. سپاسگزارم
    پاسخ

    سلام خانم شباني بزرگوار ، خدا يارتان
    + شباني 
    در پناه حق موفق و مؤيد باشيد
    پاسخ

    نويسنده ي داستان: سلام , نظرات خوب و بجايتان انگيزه ي زيباسازي داستان را دو چندان مي کند . از وقتي براي اصلاح داستان صرف نموديد تشکر ميکنم .
    + شباني 
    7- در انتهاي قصه مستقيم گويي داشته ايد، ميتوان براي به فکر وادار کردن کودک اين طور بيان کرد که قوري جون با خود گفت: حتما گردن بلند زرافه، خرطوم بلند فيل، پاي بلند لک لک و... هم علتي دارد و براي پيدا کردن علت آن با دوستانش به سراغ آن ها رفت...
    + شباني 

    ... 8 - در کل، داستانتان با بيان شيرين و کودکانه راز نمونه اي از تفاوت هاي خلقت را بيان مي کند و به من ايده خوبي براي قصه هاي مشابه آن داد تا با استفاده از توحيد مفضل که به بيان شگفتي هاي عالم انسان،حيوانات و گياهان مي پردازد راز تفاوت هاي موجودات را در قالب قصه به کودک منتقل کنيم، شگفتي هايي همچون خرطوم فيل، لاک لاک پشت و... مانند زبان دراز قورباغه مي تواند به شيوه قصه گويي که براي کودک بسيار جذاب است براي تفهيم قدرت خالق يکتا وهدفمندي نظام احسن آفرينش به کار برده شود.

    + شباني 
    ظهر که به خانه برگشت در حالي که به فکر فرو رفته بود از مامان در مورد علت آن پرسيد. مادر به او گفت: براي اينکه علت بلند بودن زبانت را بفهمي مي تواني از آن استفاده نکني"... 6
    + شباني 
    6- بعد از اينکه او از زبانش استفاده نمي کند اتفاقات جالبي در حين شکار برايش بيفتد که در عين جذابيت براي کودک اورا با ناکامي مواجه مي کند. براي مثال او که غذايش را از حشرات برکه به دست مي آورد براي گرفتن آنها از دست، پا و حتي دهان بدون بيرون آوردن زبان بهره مي برد اما مثلا با داخل آب افتادن و ... ناکام مي ماند و در حاليکه گرسنگي به او فشار مي آورد و درعين حال چيز ديگري را به عنوان غذا نمي پسندد مجبور به استفاده از زبان مي شود.
    + شباني 

    5- بهتر است قسمت هايي از قصه که به بيان" ناراحتي قوري جون" ، "دعوا کردن " به عنوان دليل گريه و " نخواستن زبان " مي پردازد به گونه اي اصلاح شود که تقليد چنين حالات منفي را در کودک القا نکند مثلا " او متوجه شد که در بين دوستانش فقط زبان او اين قدر دراز است...
    + شباني 

    . )3- از لحاظ فني سياق متن نبايد در قسمت هاي مختلف قصه از غايب به مخاطب تغيير کند، گوينده داستان مي تواند چنين گفتگوهايي در حين تعريف قصه با کودک داشته باشد بدون آنکه در متن آمده باشد.

    4- پس از ورزش کردن بلافاصله ديدن زبان لاک پشت حين حرف زدنش آورده شده وبه درستي مشخص نيست پس چرا ورزش کردن حيوانات در قصه نقل شده و در واقع ارتباط دو قسمت داستان در اينجاي متن گسسته مي شود. مي توان اين طور نوشت که " آن ها بعد از بازي و ورزش در مورد مسايل مختلف صحبت مي کردند ..."

    + شباني 

    با سلام وخسته نباشيد خدمت نويسنده محترم! چند نکته در حين وبعد از تعريف قصه براي فرزندم به ذهن بنده رسيد که تقديمتان مي کنم: 1- بهتر است شروع داستان به گونه اي ديگر باشد و با اين شيب تند وارد اصل قصه نشود، مثلا روزي بود، روزگاري بود قورباغه کوچولويي بود به نام قوري جون که در کنار پدر و مادرش در يک برکه قشنگ زندگي مي کرد. 2- متن قصه بايد از حالت محاوره اي به حالت کتابي تغيير کند.

    + مامان فاطمه زهرا 
    سلام داستانتون قشنگ بود
    پاسخ

    سلام ، قشنگ خوندين ، يعني نقدي، پيشنهادي، چيزي نداشتين ؟
    + حوا 
    سلام خسته نباشي دوست عزيز داستان خوبيه ومفهوم رابه خوبي به کودک انتقال ميده ممنون
    پاسخ

    سلام ، تشکر از مشارکتتان خدا يارتان