... 8 - در کل، داستانتان با بيان شيرين و کودکانه راز نمونه اي از تفاوت هاي خلقت را بيان مي کند و به من ايده خوبي براي قصه هاي مشابه آن داد تا با استفاده از توحيد مفضل که به بيان شگفتي هاي عالم انسان،حيوانات و گياهان مي پردازد راز تفاوت هاي موجودات را در قالب قصه به کودک منتقل کنيم، شگفتي هايي همچون خرطوم فيل، لاک لاک پشت و... مانند زبان دراز قورباغه مي تواند به شيوه قصه گويي که براي کودک بسيار جذاب است براي تفهيم قدرت خالق يکتا وهدفمندي نظام احسن آفرينش به کار برده شود.
. )3- از لحاظ فني سياق متن نبايد در قسمت هاي مختلف قصه از غايب به مخاطب تغيير کند، گوينده داستان مي تواند چنين گفتگوهايي در حين تعريف قصه با کودک داشته باشد بدون آنکه در متن آمده باشد.
4- پس از ورزش کردن بلافاصله ديدن زبان لاک پشت حين حرف زدنش آورده شده وبه درستي مشخص نيست پس چرا ورزش کردن حيوانات در قصه نقل شده و در واقع ارتباط دو قسمت داستان در اينجاي متن گسسته مي شود. مي توان اين طور نوشت که " آن ها بعد از بازي و ورزش در مورد مسايل مختلف صحبت مي کردند ..."
با سلام وخسته نباشيد خدمت نويسنده محترم! چند نکته در حين وبعد از تعريف قصه براي فرزندم به ذهن بنده رسيد که تقديمتان مي کنم: 1- بهتر است شروع داستان به گونه اي ديگر باشد و با اين شيب تند وارد اصل قصه نشود، مثلا روزي بود، روزگاري بود قورباغه کوچولويي بود به نام قوري جون که در کنار پدر و مادرش در يک برکه قشنگ زندگي مي کرد. 2- متن قصه بايد از حالت محاوره اي به حالت کتابي تغيير کند.