وبلاگ :
يادداشت :
باز نويسي قصه اول استاد توسط مادران
نظرات :
0
خصوصي ،
24
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
رهبر يار
صفحه15.بعداز تعريف کردن اين صفحه که داستان را شاخ و برگ اضافي داده بود, براي اينکه مطالب در ذهن او مرتب شود و به هدف داستان نزديکتر شود از او پرسيدم:"خوشه ي گندم گفت:براي اينکه گندم خوشمزه داشته باشم به چي نياز دارم؟...آب
صفحه18.دراينجاي داستان فرصتي پيش آمدکه راجع به فرآيند ابر و باران و آب باپسرکمان صحبت کنيم...تصوير آب و بچه ابرها کمي نامانوس است.