• وبلاگ : 
  • يادداشت : اطلاعيه فرم بازخوردگيري از قصه هاي موراجون
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سميع عادل 
    با تشکر .بايد به عرض برسانم که وقتي اين داستان را براي دختر خواهرم 7ساله )مريم که گاهي هم در مورد خدا سوالاتي از قبيل اين که ايا واقعا خدا هست تعريف کرد با خوشحالي گفت خدا. و با تعريف کردن او از روي تصاوير ان هو با اشتياق مشخص شد که داستان را فهميده.ولي وقتي همزمان اين داستان را براي پسر خواهر 6ساله ام عمادکه خيلي هم پر جنب و جوش است تعريف مي کردم او گفت طناب است که از بقيه بي نياز است ولي دختر خواهرم در جواب او گفت ولي طناب هم قبل از اين که باشد به انساني نياز دارد تا اورا بسازد.