وبلاگ :
يادداشت :
قصه پرستو و بازنويسي توسط نويسنده
نظرات :
0
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شباني
باسلام وتشکرازنويسنده.به نظرحقيربهتراست چندجامتن به اين صورت تغييرکند:1-در ابتداي داستان ...سوسک سياه وقتي متوجه شدپرستوتازه ازتخم دراومده وبه اين دنيا اومده به اوگفت:پرستو!مامانت کو؟پرستو گفت:مامان کيه؟سوسک سياه گفت:هموني که وقتي ما خيلي کوچيکيم برامون غذا مياره،آب مياره،نميذاره چيزي ما رو اذيت کنه اگه مامانت نباشه ميخواي چيکار کني؟(در اينصورت هم اسمي از دنياي ديگرآورده ايم،هم لفظ تنهايي را بکارنبرده ايم که بکاربردنش براي کودک مخرب وغيرتوحيديست و هم روي حرفهاي غيرتوحيدي سوسک خيلي مانورنداده ايم چون مخاطب مازير7سال بوده وتوان تجريه وتحليل ندارد)