وبلاگ :
يادداشت :
داستان موز و پرتقال و بازنويسي آن
نظرات :
1
خصوصي ،
22
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سميع عادل
با تشکر از داستان خوبتون به قول ام علي شا يد اگر نمي شه پرتقال وموز در کنار هم باشن بهتر باشه بگيم پرتقال کوچولويک روز که خا نوادش به مسافرت رفته بود موزي را ديد وقرار شد اونها با هم بازي کنند وبقييه داستان تا اونجايي که تصمميم گرفتن جا ها شون را عوض کنند وبعد انها سوار ماشينشون مي شن وبر مي گردن .يا شايد هم سوار ماشين بابا ي علي مي شن بر مي گردن مثلا با با ي علي اهل سفر و بيشتر مواقع مي يا د به سر زين موزي وخا نوادش