سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

قصه شماره 4

"زنبورکوچولو"

 

وقتی پلک از رو پلک برداشتم مشهدی حسن را دیدم که آماده کار در مزرعه بود. چند روزی است مشهدی از صبح زود تا غروب مشغول درو کردن گندمها است. گندمها کم کم به شکل یک خرمن بزرگ درآمده اند و آماده بردن هستند. همین طور مشغول تماشای مزرعه بودم که نگاهم به جوی کنار پاهایم افتاد. جوی خشک شده بود. آخه چندروزی بود کشاورز بخاطر چیدن گندمها آنها را آبیاری نکرده بود و من هم که کنار جوی بودم آب نخورده بودم. با اینکه هنوز خیلی تشنه ام نشده بود نگران شدم نکند تشنه بمانم و برگ های من که تازه سبز و باطراوت شده پژمرده شوند.

توی این فکر بودم که وزوز زنبورک من را متوجه خودش کرد. زنبور کوچولو ازکندوش بیرون آمد و سراغ خرمن رفت. زنبورک بعد از اینکه گندمی به دهان گرفت وزوز کنان به سمت درخت روبرو پرواز کرد. چیزی نگذشته بود که زنبورک دوباره آمد و گندمی از کنار خرمن برداشت و باز به طرف درخت رفت. من که کنجکاو شده بودم زنبورک گندمها را کجا می برد، شاخه هایم را بیشتر کشیدم و به زنبورک خیره شدم.


باورم نمی شد، توی لانه ی روی درخت، گنجشک کوری را دیدم که مرتب جیک جیک می کرد. همین که گنجشک صدای وزوز زنبورک را شنید دهانش را باز کرد و زنبورک گندم را به دهان او گذاشت. تازه متوجه شدم که این چند روز زنبورک با زحمت گندمها را برای گنجشک کوری می برده که در همسایگی ما لانه دارد.

 

کم کم خورشید وسط آسمان جا خوش کرد. مشهدی هم که کارش تمام شده بود با ظرف آبی که آورده بود دست های پینه بسته اش را شست. بعد هم مشهدی حسن همراه مشهدی حسین که با اسب سیاه اش برای بردن گندمها آمده بود زیر سایه ی من آمدند و مشغول خوردن ناهار شدند.

وقتی همه گندمها بار گاری شد خورشید خانم لبخندزنان از آن طرف آسمان خداحافظی کرد و پایین رفت. من هم همین طور که  برگ‌هایم را دور و برم برای خوابیدن جمع می کردم مشغول مرور کردن خاطرات امروز شدم. به دانه بردن زنبور کوچولو برای گنجشک فکر کردم و از اینکه نگران تشنگی خودم بودم خجالت کشیدم.


تمرین عملی ذیل این داستان ادامه دارد...


[ دوشنبه 94/5/26 ] [ 11:0 صبح ] [ مدیر کارگاه قصه نویسی معارفی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

همه اعضای مزرعه ایمانی وعلمی بایستی به تعمیق اعتقادات خود بپردازند و سیر مطالعاتی عمومی همه اعضا باید در بردارنده مطالعات معرفتی باشد. بر همین اساس هر چند خانواده با یکدیگر در طی جلسات هفتگی که با هم دارند قسمتی از معارف را مورد مطالعه و بحث و بررسی قرار داده و همان محتوا را درقالب‌های کودکانه اعم از قصه، بازی و... ریخته و با ارائه صورتجلسات هفتگی در وبلاگ دست آوردهای خود را در اختیار سایر اعضا قرار می‌دهند. پیشنهاد ایشان در زمینه سیر مطالعات معرفتی عمومی همه اعضای مزرعه ایمانی و علمی نیز، ذیل عنوان "سیر مطالعات اعضا" در موضوعات وبلاگ درج شده است. درکنار این سیر مطالعاتی برنامه علمی معارفی ایشان در جلسات هم اندیشی ماهیانه می‌باشد که به بیان نکاتی معارفی و روش تبدیل آن برای نوجوان و کودک می‌پردازند. 2. دومین محور مزرعه، که باز شامل عموم است مطالعه کتب روانشناسی اعم از روانشناسی رشد، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شخصیت و بهداشت روانی با تکیه بر منابع اسلامی است چرا که علم روان شناسی از روش‌های تبدیل محتوای معارف کسب شده بوده و همچنین با توجه به تمرکز این گروه بر روی تربیت توحیدی کودک، اگر قرار باشد تمام دست آوردهایمان را به کودک منتقل کنیم گریزی نیست از اینکه به ابزار شناخت روان او بر اساس سن، جنس و شخصیتش تجهیز شویم. 3. سومین محور مزرعه، تسلط به زبان ارتباط با کودک و در واقع فراگیری شیوه انتقال محتوای معارفی به کودک است که در این میان قصه‌گویی و قصه نویسی نقش بسیار مهمی را بر عهده داشته و شرکت در کارگاه قصه نویسی حضوری یا آنلاین و دست به قلم شدن برای نوشتن قصه‌های کودکانه از ابتدای امر، از فعالیتهای گروه بوده است. • لازم به ذکر است که امر تربیت مقوله وسیعی است و بر ما لازم است که به همه جنبه‌های تربیت کودک اعم از تربیت اخلاقی، تربیت هیجانی، مهارت‌ها، انس با قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و ... به عنوان قسمتی از روند تربیت کودکان توجه ویژه داشته و عنایت به بخشی ما را به غفلت در بخشی دیگر دچار نکند پس تمام این موارد نیز در دستور کار مزرعه ایمانی و علمی جهت پرداختن به آن قرار دارد که هر چند وقت یکبار، فعالیت علمی و عملی بر روی یک یا چند اصل به عنوان چشم انداز آن مقطع، مورد توجه قرار می گیرد."
لینک های مفید
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 181
کل بازدیدها: 326093