سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

بسم الله الرحمن الرحیم

ماهی دانا

یکی بود، یکی نبود. روزی بود، روزگاری بود. برکه کوچکی بود با ماهی های رنگارنگ ریز و درشت. ماهی های قصه ما از صبح تا شب در برکه مشغول به کاری بودند، همه اون ها یه چیزی رو خوب می دونستند اون هم این که دیر یا زود باید از طریق رودی که برکه را به دریا وصل می کنه به دریا برن وبعد از اونجا به اقیانوس بزرگی برسن و برای همیشه اونجا بمونن. بعضی از ماهیا که این قضیه رو جدی گرفته بودن تمام سعیشون این بود که تا وقتی توی برکه هستند تا می تونند تلاش کنند چیزایی برای خودشون بردارند که وقتی به دریا و اقیانوس میرسند اون چیزا به دردشون بخوره اونا سختیهای برکه رو تحمل می کردند به امید این که یه روزی به دریا برسن و اونجا آزاد و راحت به زندگیشون ادامه بدن. بعضی از ماهیا هم که یادشون رفته بود به زودی باید برکه را ترک کنند فقط خودشونو به سرگرمی های بیخود مشغول کرده بودند انگار نه انگار که اونا فقط چند روز در این برکه اند وباید خیلی زود بارشونو ببندند و برن.

در میان ماهیا یه ماهی کوچولوی طلایی بود. ماهی کوچولو پسر دانا و کنجکاوی بود که خیلی به اطرافش دقت می کرد و سؤال های خودشو از کسانی که بلد بودند می پرسید. اون که تلاش بعضی از ماهیا و وقت تلف کردن بعضی دیگشونو می دید و این که هر روز عده ای از اونها با دست پر یا خالی به سمت دریا می رن از مامانش پرسید: مامان! ماهیا از کجا می دونن چه چیز باید با خودشون به دریا ببرن و اونجا به دردشون می خوره و بردن چه چیزایی خطرناکه و نباید با خودشون ببرن؟ مامان که می دونست پسرش تا جواب سؤالشو کامل نگیره کوتاه نمیاد بهش گفت: طلایی جونم! آماده شو تا با هم به جایی بریم. ماهی طلایی به دنبال مامان راه افتاد. در بین راه مامان به ماهی طلایی گفت: عزیزم! در بین ماهیا یه ماهی هست به نام ماهی دانا که جواب همه سؤالای ما رو خوب می دونه، کسی که دریا و اقیانوس رو دیده و از همه بهتر می شناسه، اگه ما همیشه حرفای اونو گوش کنیم هم توی برکه هیچ وقت مشکلی برامون پیش نمیاد، هم وقتی به دریا و اقیانوس سفر کردیم. اون معلم همه ماهیاس اما فقط ماهیای پرتلاش اونو خوب شناختند وهمیشه از راهنماییهاش استفاده کامل می کنند.

 ماهی کوچولو ومامانش رفتن و رفتن تا به یه جایی رسیدن که یه عالمه ماهی دور یه ماهی زیبا جمع شده بودند. اونا از بین ماهیا جلوتر و جلوتر رفتن تا به ماهی دانا نزدیک شدند. ماهی طلایی با دقت به ماهی دانا نگاه کرد. یه شیشه دربسته پیش ماهی دانا بود که پر بود از مرواریدهای درشت رنگی و جذاب که ماهی طلایی تا حالا چنین چیزی ندیده بود. مردم می گفتند: این مرواریدها فقط در دریا وجود داره و ماهی دانا اونا رو از اونجا آورده. در این لحظه ماهی دانا یکی از مرواریدا رو داخل آب برکه رها کرد، یکدفعه تمام آب برکه مزه وبوی خاصی گرفت که ماهیا تا حالا ندیده بودند کسی بتونه این کار رو بکنه. بعد ماهی دانا شروع کرد با مهربونی با ماهیا حرف زدن و براشون از راهی که باید برن گفت، از دریا گفت، ازاقیانوس گفت و چون اونجاها رو از نزدیک دیده بود وخوب خوب می شناخت ماهیا رو راهنمایی می کرد که تا توی برکه هستند باید چه کارهایی انجام بدن تا در دریا یه ماهی زیبای نورانی بشن و کلی از این مرواریدهای درشت رنگی داشته باشن و دست به چه کارهایی نزنند تا وقتی به دریا رسیدند تبدیل به ماهیای سیاه که دستشون خالیه و همه ازشون فرار می کنند نشن.

ماهی طلایی با دقت به حرفای ماهی دانا گوش می داد، اون الان خوب فهمیده بود که ماهی دانا برای کمک به ماهیای برکه اومده ودریا واقیانوس رو از همه بهتر می شناسه. اون به خودش قول داد هیچ وقت از ماهی دانا جدا نشه و همه سعیشو بکنه که به حرفای ماهی دانا عمل کنه تا وقتی قرار شد ماهی طلایی از برکه به دریا سفر کنه هیچ نگران نباشه چون مطمئنه با دست پر میره و برای همیشه یه ماهی زیبای نورانی میشه...

 

این قصه هنوز در گروه تمرین عملی و کارگاه قصه نویسی مزرعه ایمانی و علمی مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.


[ سه شنبه 93/7/15 ] [ 7:6 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

همه اعضای مزرعه ایمانی وعلمی بایستی به تعمیق اعتقادات خود بپردازند و سیر مطالعاتی عمومی همه اعضا باید در بردارنده مطالعات معرفتی باشد. بر همین اساس هر چند خانواده با یکدیگر در طی جلسات هفتگی که با هم دارند قسمتی از معارف را مورد مطالعه و بحث و بررسی قرار داده و همان محتوا را درقالب‌های کودکانه اعم از قصه، بازی و... ریخته و با ارائه صورتجلسات هفتگی در وبلاگ دست آوردهای خود را در اختیار سایر اعضا قرار می‌دهند. پیشنهاد ایشان در زمینه سیر مطالعات معرفتی عمومی همه اعضای مزرعه ایمانی و علمی نیز، ذیل عنوان "سیر مطالعات اعضا" در موضوعات وبلاگ درج شده است. درکنار این سیر مطالعاتی برنامه علمی معارفی ایشان در جلسات هم اندیشی ماهیانه می‌باشد که به بیان نکاتی معارفی و روش تبدیل آن برای نوجوان و کودک می‌پردازند. 2. دومین محور مزرعه، که باز شامل عموم است مطالعه کتب روانشناسی اعم از روانشناسی رشد، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شخصیت و بهداشت روانی با تکیه بر منابع اسلامی است چرا که علم روان شناسی از روش‌های تبدیل محتوای معارف کسب شده بوده و همچنین با توجه به تمرکز این گروه بر روی تربیت توحیدی کودک، اگر قرار باشد تمام دست آوردهایمان را به کودک منتقل کنیم گریزی نیست از اینکه به ابزار شناخت روان او بر اساس سن، جنس و شخصیتش تجهیز شویم. 3. سومین محور مزرعه، تسلط به زبان ارتباط با کودک و در واقع فراگیری شیوه انتقال محتوای معارفی به کودک است که در این میان قصه‌گویی و قصه نویسی نقش بسیار مهمی را بر عهده داشته و شرکت در کارگاه قصه نویسی حضوری یا آنلاین و دست به قلم شدن برای نوشتن قصه‌های کودکانه از ابتدای امر، از فعالیتهای گروه بوده است. • لازم به ذکر است که امر تربیت مقوله وسیعی است و بر ما لازم است که به همه جنبه‌های تربیت کودک اعم از تربیت اخلاقی، تربیت هیجانی، مهارت‌ها، انس با قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و ... به عنوان قسمتی از روند تربیت کودکان توجه ویژه داشته و عنایت به بخشی ما را به غفلت در بخشی دیگر دچار نکند پس تمام این موارد نیز در دستور کار مزرعه ایمانی و علمی جهت پرداختن به آن قرار دارد که هر چند وقت یکبار، فعالیت علمی و عملی بر روی یک یا چند اصل به عنوان چشم انداز آن مقطع، مورد توجه قرار می گیرد."
لینک های مفید
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 146
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 337902