| ||
خودمان را تربیت کنیم! چند وقتی است برای به دست آوردن الگوی تربیت اسلامی فرزند به دنبال کتاب، سخنرانی ها و جلسات مختلف بودم.چیزهای خوبی هم نصیبم شد. اما یک روز که با یکی از دوستانم که خود مادر دختری 3 ساله است گپ میزدم توجهم به نکته ای جلب شد. آن دوستم بعد از بحث در مورد مباحث مختلف تربیتی گفت "همه ی این ها را می دانم ولی مهم این است که آن موقع که بچه به شدت موجب عصبانیت تو شده بتوانی با کنترل عصبانیتت همچنان راهکار درست را به کاربگیری! آن وقت است که در عصبانیت ها یا بی حوصلگی ها و... با یک رفتار اشتباه کل آن قوانین تربیتی را زیر پا می گذاری!" به فکر فرو رفتم! اگر کودک کار اشتباهی بکند و من کنترل بر رفتارم نداشته باشم؟ اگر کودک لجبازی کند و من هم پا به پایش لجبازی کنم؛ اگر برای رسیدن به هدفش داد بزند و من برای کنترلش با صدای بلند تر داد بزنم؛ چه خواهد شد؟! به این نتیجه رسیدم که اگر همه فوت و فن های رفتار با کودک را حفظ باشیم اما فراموش کنیم که " برای تربیت فرزند باید ابتدا از تربیت خودمان شروع کنیم" نتیجه ای ندارد هیچ، ممکن است نتیجه معکوس هم داشته باشد. کارشناسان معتقدند اساسا اگر خودمان به اصول اخلاقی و نکات تربیتی پایبند باشیم، در تربیت فرزند با مشکل جدی مواجه نخواهیم شد. پس به یاد داشته باشیم خواندن کتاب های بیشتر و شرکت در جلسات اساتید بزرگ برای تربیت فرزند صالح کافی نیست. کودکان آینه ی رفتار ما هستند پس زیبا رفتار کنیم تا رفتار فرزندانمان زیبا باشد. نویسنده: فاطمه یوسفی منش
در محضر نرگس بچهها مثل خدا هستند. درست است که ما آدمها همهمان یک جورهایی خلیفه خدا در زمین محسوب میشویم، اما این عنوان در بچهها بیشتر به چشم میآید. حضور یک بچه، ناگهان تمام زندگی آدم را عوض میکند. تو که تا دیروز میتوانستی در هر زمانی، هر کاری را که دلت خواست انجام بدهی، احساس میکنی یک نفر هست که تمام کارهای تو را تماشا میکند. کارهای خوب و بدت را میبیند و همهشان را مثل یک نوار خام به خاطر میسپرد. درست مثل خدا. فرقش این است که خدا اغلب موارد به رویت نمیآورد که دارد تو را میبیند. از قبل این را به تو گفته و حالا گذاشته تا یک روز همه را برایت رو کند. اما بچهها نه. فوق فوقش چند سال بعد همان کارهایی را که کردهای بچهات مو به مو جلوی رویت تکرار میکند و تو ناگهان بهتزده میشوی از دقت این نوار ضبط شده. ماجرای عجیبی است. لااقل برای ما که حضور خدا را چندان جدی نمیگیریم و تا چیزی را توی چشممان فرو نکنند، نمیبینیماش، خیلی عجیب است.
این روزها برای هر کاری کلی فکر میکنم. نرگس دارد مرا میبیند. منبع: http://www.motherlydays.blogfa.com/post-67.aspx
تربیت غول نیست!
تازه می فهمم که قدیمی ها چطور به سادگی بچه های خوبی تربیت می کردند!
در روزگار ما تربیت فرزند غول بی شاخ و دمی معرفی شده که هیچ کسی جرئت روبرو شدن با آن را ندارد. هر چند اگر در نمایشگاه کتاب امسال قدم بزنی متوجه می شوی که هزاران جلد کتاب ایرانی و خارجی و مقاله و مجله در مورد تربیت فرزند وجود دارد، اما جالب این جاست که خود روانشناسان کودک هم بعد از مطالعه این همه کتاب آخر سر می گویند ما هنوز اندر خم یک کوچه مانده ایم!
و شاهد این صحبت هم ، کودکان این روزها هستند که اکثرا از نظر عاطفی به خاطر دور بودن از خانواده و غریبه پنداری پدرها و مادرها دچار کمبود های زیادی هستند یا هزاران معضل دیگر که مثلا والدین نمی دانند که این حرف های بد! را بچه از کجا یاد گرفته یا این یک دندگی و لج بازی را و یا ….
در حالی که اصلا موضوع آن قدر ها هم که جلوه شده، پیچیده نیست و نه هفت خوانی در کار است و نه دیو و غولی! کودک همان چیزی را یاد می گیرد که می بیند و این پدر و مادر هستند که به جای پرسه زدن در بین این کتاب و آن مرکز مشاوره، باید دیدنی های بچه را فیل.تر کنند! و مهم ترین قدم در فیل. ترینگ حذف ناهنجاری های خانواده است که خودشان دانسته و ندانسته کودک را در معرض آن قرار می دهند.
بهترین روش تربیت فرزند این است که خودمان را تربیت کنیم. هر قدر هم که به دنبال روش های نوین آموزش باشیم، آخر سر این ما هستیم که تنها الگوهای او برای یادگیری هستیم.
مثال ساده آن نظم و پاکیزگی است که کودک با کاوش های دقیق خود در رفتار پدر و مادر یاد می گیرد که چقدر لازم است در زندگی مرتب و تمیز باشد و چقدر لازم نیست!
هر چند نظم یا چیزهای امثال آن در زندگی بسیار مهم است اما آن چیزی که در تربیت فرزند اهمیت بیشتری دارد این است که بتوانیم برای فرزندانمان الگوی خوبی از زن یا مرد مسلمان باشیم.
وقتی کودک در زندگی خود احترام متقابل و علاقه شدید پدر و مادر به هم و به کودک را می بیند نا خودآگاه احترام گذاشتن در پوست و خون او نفوذ می کند. یا مثلا وقتی کودکی در زندگی می بیند که پدر و مادرش هیچ وقت دروغ نمی گویند یا کسی را مسخره نمی کنند یا حرف رکیک به زبان نمی آورند یا مثلا برای زندگی خود برنامه دارند و تنبلی نمی کنند یا مثلا برای عبادت خود وقت صرف می کنند و یا مثلا به تفریح و درس و صله ارحام و چیزهایی از این دست اهمیت می دهند و یا مثلا از چراغ قرمز عبور نمی کند و یا هزارن مثال دیگر، به سادگی می تواند درک کند که این خوش رفتاری هایی که در کتاب ها و تلوزیون و مدرسه می گویند چیزهایی واقعی است که بهترین نمونه اش پدر و مادر خودش هستند!
و به این ترتیب با این تیر دو نشان زده می شود که یکی نفوذ این رفتارها در عمق جان کودک و ملکه شدن آنها برای او است و دیگری اعتمادی است که کودک نسبت به پدر و مادرش به دست می آورد از این جهت که می داند آن ها در زندگی متعادل خود همیشه به درست رفتار می کنند. منبع: سایت مادربانو
نگاه کودک به خودش به من زور نگویید ! این روش به من می آموزد که فقط قدرت مهم است. قول واهی ندهید ! چون اگر عمل نکنید اعتماد من از شما سلب می شود . اگر بهانه می گیرم، لطفا مرا درک کنید ! در غیر این صورت من در پی بدست آوردن هر چیزی این رفتار را تکرار می کنم. کاری نکنید که احساس حقارت کنم ! زیرا برای جبران آن مجبورم بزرگ تر از سنم رفتار کنم . کارهایی که خودم می توانم انجام دهم لطفا انجام ندهید ! زیرا این کار باعث ناتوانی من می شود وبه خدمت گرفتن شما برای همیشه. عادت های بد مرا مرتب گوشزد نکنید ! زیرا باعث می شود که من به آنها عادت کرده و تکرار کنم. به من غر نزنید ! چون به طور مصلحتی کر می شوم . فراموش نکنید : من بدون تشویق و احترام قابل درک، نمی توانم موفق شوم.
چند نمونه از رفتارهای غیرتوحیدی:
راهکار از کتاب تربیت اسلامی از آیت اله حاءری شیرازی: طفل باید بداند دو راه در پیش دارد یا راه نور یا راه ظلمت، راه نور یعنی استعداد وکفایت وآنچه دارد،یک نوع بدهی است.... اگر هوشش از دیگران بیشتر است بداند در مقابل آفرینش از دیگران بدهکارتر است. این را به حسابش ریخته اند باید حساب پس بدهد،در غیر این صورت آن بزرگ بینی موجب سقوط وتوقف او می شود.
مثلا من برای لباس پوشیدن قبل از مهمانی کلی وقت معطل می کنم و لباس های مختلف عوض می کنم و درمورد هرکدام می گویم مثلا اگه این را بپوشم فلانی پیش خودش میگوید بی سلیقه ام یا مثلا می گویند چقدر ناهماهنگ لباس پوشیده و مواردی از این دست. یا به عنوان مثال به بچه می گویم این را نپوش, همه مسخره ات می کنند در حالی که مسخره کردن دیگران فقط در ذهن ماست و اگرهم واقعا وجود داشته باشد نیت ما از کارهایمانن نباید راضی کردن بنده های خدا باشد.
ریشه های رفتارهای غیرتوحیدی بنده در احوالات خودم و اطرافیانم که دقت می کنم، رفتارهای غیر توحیدی زیادی را می بینم که در قالب کلام یا عمل برای کودکان نمود پیدا می کند و متاسفانه نگاه غیر توحیدی را در وجود آنها ایجاد میکند اما اکثر این رفتارها سه ریشه ی اصلی دارند: یکی، شاکر نبودن در برابر خداوند هست متاسفانه اکثر والدین به جای شکر کردن خداوند، متوقع بودن را به فرزندانشان القا می کنند والدینی که در هر شرایطی چه سختی و چه گشایش با گفتار و رفتار خودشون شکر گزار خداوند هستند، این روحیه را به فرزندان منتقل می کنند. دوم، راضی بودن به رضای الهی و قضا و قدر مقدر شده از جانب خداست که شاید همه ی جوانب زندگی ما را در بر می گیرد. خود این عامل نمود های بسیار زیادی در امر تربیت دارد ولی به عنوان نمونه یک مورد را بیان می کنم ما چقدر از شرایطی که داریم ولی انتخاب ما نبوده اند رضایت داریم و این رضایت به شکل یک آرامش و عزت نفس در ما وجود دارد و ابراز می شود!؟ مادری که نه از چهره ی خودش، نه از بخت خودش و نه از شانس!!! خودش راضی نیست و این عدم رضایت را به شکل های مختلف ابراز می کند چه نگاه توحیدی میتواند به بچه هایش انتقال بدهد؟؟؟ عامل سوم توکل هست مقایسه کنید تربیت توحیدی فرزندانی رو که والدین اونها موثری جز خدای متعال نمی شناسند و همه ی افراد و امکانات دنیایی رو اسباب و وسیله ای می دانند که تنها به اراده ی خداوند مفید و موثر خواهند بود با خانواده ای که چشم امید انها به بندگان خداست حتی اگر به زبان به خدا توکل کنند. برای هر سه این عوامل مثالهای عینی زیادی وجود دارد که پیدا کردن آنها کار سختی نیست.
نویسنده: اکرم النچری
**کودکان در سن زیر شش سال( گاهی هفت سال)هر چیزی را ببینند و بشنوند، باور می کنند!! پس بسیار مراقب گفتار و رفتارتان باشید. حتی اگر با آنها شوخی کنید، آنها باور می کنند و وقتی متوجه اشتباه بودن حرفتان شوند، اعتمادشان به شما از بین می رود و «دروغگویی» را از شما می آموزند. ++مثلا وقتی این جملات ممنوع را میگویید: _بمیرم برات!! _بخورمت!! _دیگه مامانت نیستم!! _غذا نخوری،کوچولو میشی!! _لولو میخوره تو رو!! _پلیس دستگیرت میکنه!! *حتی اگر کسی حرف اشتباهی به فرزندتان زد، سریعا و همان لحظه بگویید :نه اینجوری هم نیست. **اجازه ندهید هر کسی، هر چیزی وارد ذهن آرام کودکتان کند.* [ یکشنبه 94/3/3 ] [ 3:0 عصر ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |