| ||
مطالب مورد بحث: جلسه نهم هم اندیشی حکمت 13 نهج البلاغه
خلاصه مباحثه علمی: نظام شناختی کودک و اهمین روان بنه های والدین: سوال: گاهی مثلا پدر برای یک مسأله ای ناراحت می شوند که اصالت دنیا نیست؛ اما کودک ممکن است از آن، اصالت دنیا را برداشت کند، چه کنیم که کودک چنین برداشتی از ناراحتی به وجود آمده نداشته باشد؟ پاسخ: می توان در حضور کودک، با پدر صحبت کرد: شما برای این ناراحت شده اید که ....؟!
سوال: اینکه استاد می فرمایند: «نظام شناختی کودک، همین ها است که مشهود او بوده؛ همین رفتارهایی است که والدین او انجام می دهند» پس چگونه، دختر بچه هایی هستند که علی رغم محجبه بودن مادر و اطرافیان و فامیل خود، علاقه مند به بی حجابی و آرایش و ... هستند تا شبیه خانمهای کوچه و خیابان شوند؟ پاسخ1: این سخن استاد، در مورد کودکان دوره دوم یعنی 2 تا 7 سال هست و کودک در این دوره، آن چیزی که از والدین دیده و آن چیزی که بیشتر برایش تکرار شده را تقلید می کند، و چون مادرش چادر سر می کند، حتی ممکن است به چادر رنگی هم راضی نباشد و بخواهد، همچون مادرش چادرش مشکی بر سر کند؛ مواردی که دختر بچه هایی در این سن، با حجاب و پوشش مناسب مشکل دارند، دقیقا به دلیل سختگیری والدین در پوشش دختربچه ها است. مثلا از سن دو سالگی، دختر خود را با لباس آستین بلند و شلوار بیرون می آورند و اجازه نمی دهند کودک لباس آستین کوتاه یا دامن بپوشد... و این، سختگیری و نشان دادن حساسیت، و توضیح های گفتاری والدین است که او را به سوی لجبازی و مخالفت و جلب توجه ... سوق می دهد پاسخ 2: وقتی پسرم در سن 5 سالگی برای اولین بار توجهش به خانمهای بدحجاب جلب شد و از من پرسید چرا این خانم این طوری بیرون آمده؟ من اصلا حساسیتی به او نشان ندادم و نگفتم آنها کار بدی می کنند و آنها بد هستند و ما خوبیم و ... بلکه ، تنها گفتم: شاید نمی داند که باید موهای خودش را بپوشاند . گفت: چرا تو می پوشانی؟ گفتم: چون من می دانم باید پوشیده بیایم. گفت: چرا؟ (با توجه به علاقه شدید او به پدرش)گفتم: چون بابا این طوری دوست دارند! اینکه به بچه توضیح بدهیم: آنها کار بدی می کنند، برای بچه قابل هضم نیست و او نمی فهمد اینکه کسی خود را زیبا کند و بیرون بیاید چرا بد است!!!
سوال: چطور می توان حس مالکیت را در کودک کم کرد و او را تشویق به بخشش نمود؟ پاسخ: گاهی ما توقع مان از کودکمان خیلی بالا است. کودک، بالاخره کودک است و حس مالکیت، مقتضی سن او است. باید به این حس او احترام بگذاریم و انتظار بیش از حد از او نداشته باشیم در ثانی لزومی ندارد همه چیز را در مالکیت او قرار دهیم. بعضی چیزها مال او باشد ولی بقیه چیزها مال همه باشد و همه سهمی مساوی در استفاده از آن داشته باشند؛ یا مال مامان یا مال بابا باشد و بخشندگی را کودک از آن ها یاد بگیرد همچنین، با یک رفتار، و یک قصه نمی توان انتظار تقلید داشت؛ در رفتارهی مختلف و در قصه های مختلف باید یک مسأله تکرار شود تا تبدیل به طرحواره شود
سایرمطالب: حکمت 13: وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: اِذا وَصَلَتْ اِلَیْکُمْ اَطْرافُ النِّعَمِ،فَلاتُنَفِّرُوا اَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّکْر و آن حضرت فرمود: زمانى که مقدمات نعمتها به شما رسید، نهایت آن را با کمى شکر از خود مرانید.
1- نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود . به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود.
2- همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند، هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود. این سخن در اصل برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ)، به خاطر بیاورید زمانى که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید (نعمت خویش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى مجازاتم شدید است». 3- قرآن مجید سرگذشت بسیار عبرت آموزى از قوم سبأ نقل مى کند که خداوند نعمت بسیار وافرى به آنها داد و فرمود: «(کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ); ازروزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید; شهرى پاک و پاکیزه در اختیار شماست و پروردگارى آمرزنده». ولى آنها به کفران پرداختند و سد عظیمى که سبب آبادى کشور آنها شده بود بر اثر سیلاب و عوامل دیگر در هم شکست و تمام آبادى و باغ ها و مزارع ویران شد به گونه اى که نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند. قرآن در اینجا مى افزاید: «(ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ); این کیفر را بر اثر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر مى دهیم». 4- روایات فراوانى درباره اهمیت شکر از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)به دست ما رسیده که اهمیت این فضیلت انسانى را آشکار مى سازد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «خداوند متعال به گروهى از مردم نعمت داد، اما آنها شکرش را به جا نیاوردند در نتیجه آن متاع مایه وبالشان شد و گروهى از مردم را به مصائبى گرفتار کرد لکن آنها صبر کردند و (شکرگزار بودند) در نتیجه مصیبت ها به نعمت ها تبدیل شد». پیام امام امیرالمومنین علیه السلام. ج12. آیت الله مکارم
*همین نعمت توفیق شرکت در جلسات مزرعه و کتاب خواندن و تفکر و ... شکر عملی آن عمل کردن بر اساس این معارف است [ شنبه 95/7/10 ] [ 6:0 عصر ] [ کارگروه نهج البلاغه ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |