| ||
مطالب مورد بحث: جلسه نهم هم اندیشی نهج البلاغه حکمت 14 نکات کلیدی کتاب انسان 250 ساله صص 57 تا 80 پرسیده شد
خلاصه مباحثه علمی: استاد در بخشی از سخنان خود فرموده اند: «پس چون بچهها فقط چیزهای ملموس را میبینند، بخواهیم قصه دینی برای آنها تعریف کنیم باید ملموس شود. برای مثال بچهها علاقه به شمشیر دارند وقتی در مورد امیرالمومنین(علیه السلام) برایش تعریف میکنی میپرسد قویتر از امیرالمومنین(علیهالسلام)هم بود؟ قوت و قهرمانی با بازوهای قطور و.. مشهود اوست. غربیها، این را فهمیدهاند کارتونهایشان را نگاه کنید. قهرمان سازی یعنی همین که مشهود اوست...» سوال: اینکه برای بچه ها تعریف می کنیم امام علیه السلام خیلی قوی بودند؛ وقتی حادثه ی شهادت آن بزرگواران را بشنود با این قدرت تعارض پیدا می کند. چه کنیم که کودک دچار این تعارض نشود که چطور، امام که قوی بودند مظلوم واقع شدند و به شهادت رسیدند؟ پاسخ: برای کودک زیر هفت سال تنها باید از زیبایی های حادثه کربلا و عاشورا مثل رفتار امام حسین علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام با کودکان. آب آور بودن حضرت اباالفضل، و ... گفت و صحنه های دلخراش آن، نه تنها بر روی لطیف او اثر گذار است ؛ که او را دچار تعارض می کند اما در صورتی که از این طرف و آن طرف و روضه ها، کودک، اطلاعاتی دریافت کرد و دچار تعارض شد؛ باز هم باید بر روی قوت و قدرت امام و جنگ نمایان ایشان با سپاه دشمن و کشتن تعداد زیادی از افراد دشمن و ... تأکید کرد و مانور داد... و در انتها گفت: دشمن که دید، هیچ کدام از افراد قدرتمندش نمی توانند از پس امام برآیند و امام خیلی قوی تر و شجاع تر هستند؛ نقشه کشید که حضرت را محاصره کند و دور تا دور حضرت را گرفتند و همه ی آنها هر چه داشتند به سمت امام علیه السلام پرتاب می کردند... باز هم امام تا مدت زیادی با اینکه خیلی زخمی شده بودند، مقاومت کردند و در نهایت شهید شدند علاوه بر آن، نباید شهادت با ضعف و نابودی در ذهن کودک نقش ببندد؛ بلکه امام چون خیلی خوب بودند به شهادت رسیدند و هر کسی نمی تواند شهید شود... و در داستان های بعدی هم می توان اضافه کرد که امام چون مقام بلندی داشتند و به شهادت رسیدند و به جایگاه بلندی رفتند؛ می توانند پس از ظهور حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» به زمین برگردند و حکومت کنند و همه شهیدان برمی گردند... کودک6 ساله ای که مسأله شهادت این گونه برایش ترسیم شده بود؛ همیشه در بازی هایش وقتی دشمنان او را می کشتند می گفت : من شهید شدم و به بهشت رفتم... و دقایقی بعد، برمی گشت و دوباره به بازی ادامه می داد و برایش اینطور جا افتاده بود که شهید دوباره برمی گردد...
سوال: در مورد آن دسته از ائمه (علیهم السلام) که مسموم شدند، چگونه می توان به کودکی که با «علم امام (علیه السلام) به سمی بودن آن خوراکی» دچار تعارض شده ، توضیح داد؟ پاسخ: در این مورد هم تبیین زود هنگام مسائل رخ داده و به همین دلیل، کودک دچار تعارض شده اما به کودکی که دچار تعارض شده؛ این گونه می توان توضیح داد که به زور سم را به ایشان خورانیدند...
تشویق ها و تنبیه ها: یکی از مسائلی که استاد بیان کردند، تعریف از کار کودک است: برای مثال در کتابی نوشته شده بود: وقتی کودک نقاشی می کشد؛ به طور کلی به او نگویید چه نقاشی قشنگی کشیده ای: بلکه به اجزای نقاشی و رنگ آمیزی او دقت کنید: چی کشیدی؟ آهان کوه ،ماشین، درخت و ... کوهت را سبز کشیدی ، ماشین قرمز ... آفرین.... این توجه و دقت باعث می شود کودک در نقاشی های بعدی خلاقیت بیشتری به خرج دهد ؛ مثلا رنگها را تغییر دهد .
سایرمطالب: حکمت 14: وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: مَنْ ضَیَّعَهُ الاَْقْرَبُ، اُتیحَ لَهُ الاَْبْعَدُ.
نکته ها: * این نکته در درجه اول، در مورد محبت به همسر و فرزندان نقش مهمی دارد و در درجه بعد، خویشان و دوستان در این میان کودکان و نوجوانان در سنین حساسی هستند و در صورتی که واگذاشته شوند؛ بیگانگان آنها را جذب خود کرده و می فریبند [ شنبه 95/7/17 ] [ 6:0 صبح ] [ کارگروه نهج البلاغه ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |