سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

بسمه تعالی

مبنا :رحمانیت و رحیمیت الله

مخاطب داستان : سنین پیش از دبستان

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود .در یک روز آفتابی و

قشنگ پرستوی کوچکی توی یک جنگل سبز داشت پرواز می کرد . انگار

داشت دنبال کسی می گشت .آخه دیشب که می خواست بخوابه این

سوال اومده بود توی ذهنش که بخشنده ترین و مهربان ترین کس کیه

(مفهوم بخشندگی را برای کودک توضیح دهیم )

و هنوز هم داشت به همان سوال فکر میکرد. رفت و رفت تا به آهو رسید

گفت: سلام آهو ,میدونی کی از همه مهربون تر و بخشنده تره؟ آخه

می خوام با او دوست باشم. آهو گفت : سلام پرستو بگذار فکر کنم آهان,

به نظر من علفهای روی زمینه چون میذارن بخورمشون و سیر بشم . 

پرستو تشکر کرد و پر زد و رفت و رفت تا به زرافه رسید گفت : سلام زرافه تو

نمیدونی کی از همه مهربون تر و بخشنده تره؟

زرافه سلام کرد و بعد از فکر کردن گفت معلومه که میدونم اون درخته . چون

اجازه میده راحت از برگهاش بخورم اون خیلی بخشنده است .

پرستو از زرافه خداحافظی کرد و باز هم پرواز کرد تا رسید به یک مورچه,

سرش رو نزدیک تر برد تا صدای مورچه را بشنوه

بعد گفت : سلام مورچه! یه سوال ازت داشتم تو نمیدونی کی از همه

مهربون تر و بخشنده تره ؟مورچه کوچولو جواب سلام پرستو

را داد و گفت: زمین خیلی بخشنده است . ببین چه راحت میگذاره تا ما

مورچه ها سوراخش کنیم و خونه بسازیم و غذاهامون رو تو اون نگهداریم

بله , زمین خیلی مهربونه .

پرستو باز هم رفت تا رسید به یه بچه فیل و گفت : سلام فیل کوچولو !به

نظرت کی از همه مهربون تر و بخشنده تره ؟ فیل کوچولو گفت : سلام

پرستو جون !به نظر من مادرم از همه مهربون تره . چون مواظبمه  و بهم

غذا میده .

پرستو از فیل کوچولو هم تشکر کرد و رفت ولی انگار هنوز مهربون ترین و

بخشنده ترین کس رو پیدا نکرده بود باز هم داشت با خودش فکر می کرد

که به جغد دانا رسید .خوشحال شد سریع سوالش رو از جغد دانا پرسید:

جغد دانا ! به نظر شما کی از همه مهربون تر و بخشنده تره ؟ راستی

ببخشید یادم رفت سلام کنم جغد دانا هم خندید و گفت : سلام پرستو جان

اشکال نداره .حالا خودت چه فکری می کنی ؟ به نظر خودت کیه؟ پرستو

گفت : درست نمی دونم ولی آهو گفت علف های روی زمینه ؛ زرافه گفت

درخته؛ مورچه گفت زمین ؛فیل کوچولو هم گفت مادرشه . و هر کدام چیزی

گفتند . 

جغد دانا گفت : درسته ولی اگه کمی فکر کنی میتونی بفهمی کی از همه

بخشنده تر و مهربون تره .اون کیه که علف و درخت و زمین و مامان فیل

کوچولو و حتی بالهای خودت رو آفریده ؟

پرستو دیگه خوشحال بود. چون جواب سوالش رو با کمک جغد دانا پیدا کرده

بود . با خودش می گفت :حتما یکی هست که درخت و زمین و غذا و

بالهای منو برام آفریده و بهم داده . پس خیلی بخشنده و مهربونه که این همه

چیز به ما داده...



به نام خدا

در یک روز خوب و آفتابی , پرستوی کوچکی بین درخت های بلند جنگل در حال پرواز بود . به نظر می رسید که به چیز مهمی فکر می کند . انگار دنبال کسی می گشت . همان طور که پرواز میکرد آهویی را از آن بالا دید پر زد و پایین رفت و کنار آهو نشست . به او گفت : سلام آهو جان ! تو میدانی چه کسی از همه مهربان تر و بخشنده تر است ؟ می خواهم او را پیدا کنم و برای همیشه با او دوست باشم . آهو گفت : سلام پرستو ! بگذار کمی فکر کنم ... بله , به نظر من علفهای روی زمین خیلی مهربان و بخشنده اند . چون اجازه می دهند که هر چقدر دلم خواست از آنها بخورم و سیر شوم و حتی به دوستانم هم بدهم . پرستو تشکر کرد و گفت : باید بروم و از بقیه هم بپرسم . آهو گفت : من هم دوست دارم ببینم چه کسی از همه مهربان تر و بخشنده تر است ؟ پرستو گفت : پس بیا با هم دنبال او بگردیم . پرستو بالای سر آهو پرواز کرد و با هم حرکت کردند و در مورد اینکه چه کسی می تواند از همه مهربان تر و بخشنده تر  باشد فکر می کردند . در راه به زرافه ی گردن دراز رسیدند . به او گفتند :سلام زرافه ! تو نمی دانی چه کسی از همه مهربان تر و بخشنده تر است ؟ ما میخواهیم او را پیدا کنیم و برای همیشه با او دوست باشیم . زرافه سلام کرد و گفت : " معلوم است که میدانم . او درخت است . چون اجازه می دهد خیلی راحت از برگ هاش بخورم . او خیلی بخشنده است . اما فکر میکنم که مهربان تر از درخت هم وجود داشته باشد . من هم دوست دارم کسی که از همه مهربان تر و بخشنده تر است را پیدا کنم و با او دوست باشم . پرستو و آهو گفتند : پس بیا با هم برویم و از بقیه بپرسیم . زرافه قبول کرد . پرستو روی سر زرافه نشست و با آهو به راه افتادند. رفتند و رفتند تا اینکه در راه مورچه ی کوچولویی را دیدند که دانه ی گندمی را به لانه اش می برد . آهو سرش را پایین آورد تا مورچه صدایش را بشنود . بعد گفت : سلام مورچه کوچولو ! من و پرستو و زرافه دنبال کسی می گردیم که از همه مهربان تر و بخشنده تر باشد . آیا او را میشناسی ؟مورچه کوچولو دانه ی گندم را دم در لانه اش روی زمین گذاشت و سلام کرد و گفت : به نظر من زمین خیلی بخشنده و مهربان است . ببینید ! به راحتی اجازه میدهد تا ما مورچه ها سوراخش کنیم و لانه بسازیم و غذاهایمان را در آن نگهداری کنیم . بله , به نظرم زمین خیلی مهربان و بخشنده است . اما من هم دوست دارم با شما بیایم و مهربان ترین و بخشنده ترین را پیدا کنم و با او دوست باشم . آهو گفت پس بیا روی پشت من سوار شو تا همگی با هم برویم و بیشتر بگردیم . به این ترتیب آهو و مورچه با زرافه به راه افتادند و پرستو هم از بالای سرشان پرواز کنان می آمد . در راه بودند که ناگهان صدای شلیک تیری را شنیدند . حتما یک شکارچی می خواسته حیوانی را شکار کند . آنها ترسیدند و دوان دوان فرار کردند تا شکارچی آنها را نبیند . کمی دورتر پشت یک درخت بزرگ قایم شدند . همه که خیلی خسته شده بودند روی زمین نشستند . زرافه نفس نفس زنان گفت : خیلی خوب شد که شکارچی ما را ندید . مورچه کوچولو گفت : شکارچی دیگر کیست ؟ آهو گفت : شکارچی ها آدم هایی هستند که ما حیوانات را می گیرند و شکار می کنند . و نمی گذارند که راحت با خانواده و دوستانمان در جنگل زندگی کنیم . مورچه گفت : پس شکارچی ها نمی توانند مهربان باشند . پرستو گفت : درست است . ما باید به راهمان ادامه دهیم و دنبال کسی که از همه مهربان تر و بخشنده تر است بگردیم . آهو و زرافه و مورچه مثل پرستو دوست داشتند زودتر آن کس را پیدا کنند . برای همین همگی به راه افتادند . این بار به یک بچه فیل رسیدند . به او گفتند : سلام فیل کوچولو ! ما می خواهیم بدانیم چه کسی از همه مهربان تر و بخشنده تر است و با او برای همیشه دوست باشیم . تو میدانی او کیست ؟ فیل کوچولو گفت : سلام , به نظر من مادرها خیلی مهربان و بخشنده هستند . چون مواظب ما هستند و به ما غذا می دهند . و وقتی خیلی ناراحت هستیم تلاش می کنند تا خوشحالمان کنند . اگر کار اشتباهی کردیم به ما راه درست را نشان می دهند . ما را خیلی دوست دارند و نمی خواهند کارهای بد یاد بگیریم و... اما نمی دانم آیا کسی هست که مهربان تر و بخشنده تر از مادر باشد یا نه . پرستو و آهو و زرافه و مورچه و فیل به فکر فرو رفته بودند . انگار هنوز مهربان ترین و بخشنده ترین کس را پیدا نکرده بودند . فیل کوچولو گفت : دوستان عزیزم ! من فکری دارم . خوب است پیش هدهد دانا برویم و سوالمان را از او بپرسیم . پرستو گفت موافقم . چون او چیزهای زیادی می داند . بقیه هم موافقت کردند و به طرف لانه ی هدهد دانا حرکت کردند . رفتند و رفتند و رفتند تا بالاخره به درختی که لانه ی هدهد بالای آن بود رسیدند . هدهد دانا مشغول خواندن کتاب بود .آنها جلو رفتند و سلام کردند . هدهد دانا با گرمی جواب سلام آنها را داد . پرستو از اول همه ی ماجرا را برای هدهد دانا تعریف کرد و گفت : من و دوستانم خیلی وقت است که میخواهیم مهربان ترین و بخشنده ترین کس را پیدا کنیم و برای همیشه با او دوست باشیم و حالا بعد از کلی پرس و جو تصمیم گرفتیم بیاییم از شما که بیشتر از همه ی ما می دانید بپرسیم . هدهد دانا با مهربانی گفت : آیا در مورد سوالتان فکر هم کرده اید ؟ پرستو گفت : بله , آهو می گوید علف های روی زمین مهربان و بخشنده اند ؛ زرافه می گوید درخت مهربان و بخشنده است ؛ مورچه می گوید زمین مهربان و بخشنده است و به نظر فیل کوچولو مادر  . اما باز هم فکر می کنیم که حتما کسی هست که از همه ی اینها مهربان تر و بخشنده تر باشد . هدهد دانا گفت : عزیزانم ! درست است . همه ی اینها مهربان و بخشنده اند . اما او کسی است که از همه و حتی از مادر هم مهربان تر است . او علف ها و درخت و زمین و مادر و خیلی چیزهای دیگر را آفریده و به ما بخشیده و داده است .  به خودت بالهای قشنگ بخشیده... آنها خیلی خوشحال بودند . چون بالاخره جواب سوالشان را پیدا کرده بودند . از هدهد دانا تشکر و خداحافظی کردند و رفتند تا دوستشان را به همه معرفی کنند . دوستی که مهربان ترین و بخشنده ترین است...

 

این قصه هنوز در گروه تمرین عملی و کارگاه قصه نویسی مزرعه ایمانی و علمی مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.


[ دوشنبه 93/5/6 ] [ 9:44 عصر ] [ مدیر وبلاگ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

همه اعضای مزرعه ایمانی وعلمی بایستی به تعمیق اعتقادات خود بپردازند و سیر مطالعاتی عمومی همه اعضا باید در بردارنده مطالعات معرفتی باشد. بر همین اساس هر چند خانواده با یکدیگر در طی جلسات هفتگی که با هم دارند قسمتی از معارف را مورد مطالعه و بحث و بررسی قرار داده و همان محتوا را درقالب‌های کودکانه اعم از قصه، بازی و... ریخته و با ارائه صورتجلسات هفتگی در وبلاگ دست آوردهای خود را در اختیار سایر اعضا قرار می‌دهند. پیشنهاد ایشان در زمینه سیر مطالعات معرفتی عمومی همه اعضای مزرعه ایمانی و علمی نیز، ذیل عنوان "سیر مطالعات اعضا" در موضوعات وبلاگ درج شده است. درکنار این سیر مطالعاتی برنامه علمی معارفی ایشان در جلسات هم اندیشی ماهیانه می‌باشد که به بیان نکاتی معارفی و روش تبدیل آن برای نوجوان و کودک می‌پردازند. 2. دومین محور مزرعه، که باز شامل عموم است مطالعه کتب روانشناسی اعم از روانشناسی رشد، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شخصیت و بهداشت روانی با تکیه بر منابع اسلامی است چرا که علم روان شناسی از روش‌های تبدیل محتوای معارف کسب شده بوده و همچنین با توجه به تمرکز این گروه بر روی تربیت توحیدی کودک، اگر قرار باشد تمام دست آوردهایمان را به کودک منتقل کنیم گریزی نیست از اینکه به ابزار شناخت روان او بر اساس سن، جنس و شخصیتش تجهیز شویم. 3. سومین محور مزرعه، تسلط به زبان ارتباط با کودک و در واقع فراگیری شیوه انتقال محتوای معارفی به کودک است که در این میان قصه‌گویی و قصه نویسی نقش بسیار مهمی را بر عهده داشته و شرکت در کارگاه قصه نویسی حضوری یا آنلاین و دست به قلم شدن برای نوشتن قصه‌های کودکانه از ابتدای امر، از فعالیتهای گروه بوده است. • لازم به ذکر است که امر تربیت مقوله وسیعی است و بر ما لازم است که به همه جنبه‌های تربیت کودک اعم از تربیت اخلاقی، تربیت هیجانی، مهارت‌ها، انس با قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و ... به عنوان قسمتی از روند تربیت کودکان توجه ویژه داشته و عنایت به بخشی ما را به غفلت در بخشی دیگر دچار نکند پس تمام این موارد نیز در دستور کار مزرعه ایمانی و علمی جهت پرداختن به آن قرار دارد که هر چند وقت یکبار، فعالیت علمی و عملی بر روی یک یا چند اصل به عنوان چشم انداز آن مقطع، مورد توجه قرار می گیرد."
لینک های مفید
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 113
بازدید دیروز: 529
کل بازدیدها: 337701