| ||
صحبت های کودک در مورد نبوت عامه - هر وقت چیزی می خواهد می گوید باید از امام مهدی (عج) بخواهیم که آن را به ما بدهند. - در داستان ضامن آهو پرسید: امام رضا(ع) چطور فهمیدند آهو چه می گوید؟ گفتم: ایشان امام همه دنیا حتی حیوانات و گیاهان هستند، هم زبان همه را می فهمند هم از دلشان خبر دارند. - بعد از مجلس روضه در مورد نحوه شهادت امام حسین (ع) پرسید و من سربسته جواب دادم که ایشان در مدینه بودند و هر کس هر مشکلی داشت توسط امام رفع می شد و... تا این که ایشان برای نجات مردم از دست یک حاکم ستمگر با دوستان و خانواده شان به عراق آمدند که سربازهای آن حاکم امام را محاصره و شهید کردند. او گفت: امام ها که خیلی شجاع و قوی هستند چطور گذاشتند دشمن شهیدشان کنند؟ به او گفتم: دوستان امام که با ایشان آمده بودند چند نفر بیشتر نبودند اما خیلی شجاع و مؤمن بودند، دشمن که خیلی از امام و یاران شجاعشان می ترسید آب را بر آن ها بست و نگذاشت هیچ کس به امام نزدیک بشود و ایشان را بشناسد و هزار هزارتا از مردم را گول زد و آنها را برای جنگ با امام آورد که هیچ کدام از آنها امام را نمی شناختند و بعد فهمیدند گول خوردند واشتباه کردند . البته درست است که امام شهید شدند اما پیروز هم شدند. همه دشمن های امام از بین رفتند و همه فقط از آن ها بدشان می آید اما همه دنیا عاشق امام حسین (ع) هستند. چه کسی اندازه امام حسین (ع) دوست دارد؟ برای چه کسی این همه آدم مشکی می پوشند و به سینه هاشان می زنند؟
- بعد از تعریف قصه انقلاب: مردم ایران چگونه توانستند شاه را از بین ببرند ؟_آن ها یک رهبر شجاع داشتند. _ چرا رهبر ما نمی روند مردم همه دنیا را نجات بدهند و همه شاه ها را از بین ببرند و رهبر همه دنیا بشوند؟ _ رهبر ما به همه دنیا یاد دادند چطوری می شود پیروز شد اما تنها کسی که می تواند همه مردم دنیا را نجات دهد و رهبر همه دنیا شود امام مهدی(عج) هستند. - من این قدر امام مهدی (عج) را دوست دارم که نمی توانم بگویم، فقط خودشان می دانند چه قدر! [ شنبه 93/5/11 ] [ 9:34 صبح ] [ مدیریت طرح ]
[ نظرات () ]
بسم الله الرحمن الرحیم قصه آب تنی جوجه مرغه(نمونه ای از عظمت خلقت) در کنار مزرعه ای بسیار زیبا و سرسبز دو خانواده زندگی می کردند که همسایه ی هم بودند. یکی از خانواده ها داخل یه خونه ی گرم و نرم بودند و آقاخروسه مردخونه بود و خانم مرغه خانم خونه. در کنار خون ی اونا یه حوضچه ی کوچیک بود که خانواده ی دوم کنار اون زندگی می کردند. آقا اردک مردخونه بود و خانم اردک خانم خونه. [ شنبه 93/5/11 ] [ 9:28 صبح ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
به نام خدا جوجه پرستو شروع به شکستن تخمی که داخلش بود کرد و از توی تخم بیرون اومد.گیج شده بود نمیدانست اینجاکجاست,هیچ کس دور و برش نبود.انگار تخم جوجه پرستو از تو لونش افتاده بود بیرون. پرستو همون جور که گیج به دور بر خیره بود سوسک سیاهی از کنارش رد شد,سوسک سیاه وقتی متوجه شد پرستو تازه از تخم در اومده و تنهاست پرسید پس مامانت کجاست؟مادر نداری؟تو بدون مادر می میری!پرستو گفت مادر کیه؟ ادامه مطلب... [ شنبه 93/5/11 ] [ 9:26 صبح ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
بسم الله الرحمن الرحیم با تشکر از عزیزانی که برای قصه اول استاد اشترانی ( کودکی موراجون ,که به صورت کتاب چاپ شده در اختیار اکثر اعضای مزرعه ایمانی و علمی قرار گرفته است) بازنویسی ارائه کرده اند. مشاهده بفرمایید : [ جمعه 93/5/10 ] [ 5:46 صبح ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
به نام خدا دوستان عزیز با توجه به ارزشمندی میزان درک کودکتان از قصهها و بازخوردگیری گروه از قصه های موراجون لطفا پس از بازنویسی و تعریف قصه های موراجون برای کودک خود به دو سوال زیر پاسخ دهید. همچنین دو نقاشی او از همان قصه را برای ما ارسال کنید. پاسخها و نقاشیها را میتوانید در قالب نظرات ذیل قصه در وبلاگ قرار دهید یا برای سرگروه خود یا میل گروهی ایمیل کنید تا در وبلاگ قرار گیرد. دریافت قصه بعدی منوط به ارسال پاسخ ها و نقاشی ها ظرف مدت یک ماه آینده است. سؤالات: 1. فرزند شما از داستان چه فهمید؟ 2. با چه روشی فهمیدید که کودک از قصه چه فهمیده است؟
از همکاری صمیمانه شما متشکریم. [ پنج شنبه 93/5/9 ] [ 11:0 صبح ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
به نام خدا دوستان عزیز با توجه به اهمیت تأثیر قصه ها بر کودکانمان و الگوگیری دیگر مادران , از شما خواهشمندیم قصه های موراجون را برای کودک خود به زبان خود و با توجه به میزان درک کودکتان برای او تعریف کنید و قصه بازنویسی شده را جهت قرار دادن در وب به سرگروه خود ایمیل کنید یا در قسمت نظرات وب قرار دهید. قصه های موراجون به ترتیب در وبلاگ قرار داده میشود. ولی دریافت قصه های جدید برای هر مادری منوط به بازنویسی قصه قبلی است. از همکاری تان متشکریم. [ پنج شنبه 93/5/9 ] [ 10:0 صبح ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
بسمه تعالی هدف : رضایتمندی از خدا مخاطب داستان : پیش از دبستان غوری جون اسم یه قورباغه کوچولوست که خونشون توی یه برکه ی خیلی قشنگه.غوری جون هر روز صبح با مامان غوری اش خداحافظی می کرد تا بره با دوستاش بازی کنه . غوری کوچولو دوست های خوب زیادی داشت مثل موش و لاک پشت .اونهاقبل از بازی برای اینکه سر حال بشوند با هم ورزش می کردند .ورزش کردن برای سلامتی خیلی مفیده شماهم ورزش می کنید؟ چه ورزشهایی ؟(میتوان از این فرصت استفاده کرد و کودک را با انواع ورزش ها آشنا کرد. ) [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 9:47 عصر ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
بسمه تعالی مبنا :رحمانیت و رحیمیت الله مخاطب داستان : سنین پیش از دبستان یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود .در یک روز آفتابی و قشنگ پرستوی کوچکی توی یک جنگل سبز داشت پرواز می کرد . انگار داشت دنبال کسی می گشت .آخه دیشب که می خواست بخوابه این سوال اومده بود توی ذهنش که بخشنده ترین و مهربان ترین کس کیه (مفهوم بخشندگی را برای کودک توضیح دهیم ) ادامه مطلب... [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 9:44 عصر ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
به نام خداوند بخشنده مهربان مخاطب داستان : دبستان و پیش دبستانی روایت مبنا : پیامبر اکرم صلی الله علیه :" الدنیا مزرعه الاخره "دنیا محل کشت عمل صالح است . متن داستان : به نام خدای مهربان سلام بچه های خوب .اسم من علی آقاست .خونه ی ما توی یک روستای کوچک نزدیک شهر اردبیله . نمی دونم شما تا حالا کوه دیدین یا نه ولی نزدیک خونه ی ما یه کوه کوچک هست که یه عالمه گلهای رنگارنگ داره .ما چهار تا خواهر و برادر هستیم . [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 9:38 عصر ] [ مدیر وبلاگ ]
[ نظرات () ]
بسم الله الرحمن الرحیم بعد از جلسات حلقه معرفتی، با هدف ایجاد تحیر در عظمت خلقت برای او طرح پرسش می کردم و در موقعیت های مختلف از او می پرسیدم چه کسی فلان چیز را اینطور آفریده؟ و آیا بقیه می توانند چنین کاری انجام دهند؟ مثلا وقتی به یک باغ پردرخت رفته بودیم اول در مورد شگفتیهای انواع درختان ازجمله تفاوت نوع برگ، میوه، بلندی و... صحبت کردم و چون کاملا عینی و ملموس بود برایش جذابیت دوچندان ایجاد می شد. بعد از او پرسیدم چه کسی می تواند این همه درخت با میوه های متنوع و مزه های متفاوت را از دل خاک، که نه مزه دارد و نه می شود آن را خورد بیرون آورد؟ و سؤالات دیگری در این راستا. [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 7:26 عصر ] [ مدیریت طرح ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |