| ||
مطالب مورد بحث: جلسه نهم هم اندیشی کتاب انسان 250 ساله از 92 تا 102 حکمت 16 و 17 نهج البلاغه
خلاصه مباحثه علمی: سوال: اینکه آقا می فرمایند: «اگر دشمن می دانست که به وسیله آموزش و پرورش ما می تواند کودکان را از انقلاب جدا کند هیچ وقت تحریم اقتصادی نمی کرد». الان که از هر دو حربه دشمن دارد استفاده می کند!؟ پاسخ: شاید منظور این هست که راه آموزش و پرورش کافی هست و شاید دشمن دارد همزمان با برنامه ریزی از طریق آموزش و پرورش روی کودکان؛ با تحریم اقتصادی روی بزرگترها فشار وارد می کند. سایرمطالب: حکمت16: وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [ تَذِلُّ الاُْمُورُ لِلْمَقادیرِ، حَتّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبیرِ * امام(علیه السلام) در اینجا به نکته مهمى اشاره مى فرماید و آن این که چنان نیست که همیشه انسان هاى مدیر و مدبر پیروز گردند، گاه تقدیرات همه تدبیرات آنها را برهم مى زند. مى فرماید: «حوادث و امور، تسلیم تقدیرهاست تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبیر (و هوشیارى او) است» خداوند براى بیدار ساختن انسان و شکستن غرور و غفلت او گهگاه امورى مقدر مى کند که بر خلاف تمام تدبیرها و پیش بینى ها و مقدمه چینى هاى انسان است تا به او بفهماند در پشت این دستگاه، دست نیرومندى است که هیچ کس بى نیاز از لطف و محبت او نیست (پیام امام امیرالمومنین/ج12/آیت الله مکارم)
* در روایت دیگری آمده است: عرفت الله بفسخ العزائم: خدا را با بر هم زدن تصمیم هایم شناختم * در دعای عرفه آمده است: إلهی أغننی بتدبیرک لی عن تدبیری: خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم بی نیاز کن یعنی تدبیرهایی که می کنم معلوم نیست چقدر به صلاحم باشد خودت با تقادیر مصلحت آمیزت و بر هم زدن تدبیرهایم مرا از تدبیرهای خودم بی نیاز کن * پس ما باید تدبیرها و برنامه ریزی های خودمان را داشته باشیم اما مطمئن نباشیم که همه چیز طبق برنامه ی ما پیش می رود و سنت ها و تقادیر الهی را نادیده نگیریم.
حکمت 17: وَ سُئِلَ عَلَیْهِ السّلامُ عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: «غَیِّرُوا الشَّیْبَ، وَ لاتَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ» فَقالَ عَلَیْهِ السّلامُ: اِنَّما قالَ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ذلِکَ وَ الدّینُ قُلٌّ، فَاَمَّا الاْنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطاقُهُ، وَ ضَرَبَ بِجِرانِهِ، فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتارَ. و سؤال کردند از آن حضرت از مفهوم گفته رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم»: موى سپید را تغییر دهید و خود را شبیه یهود ننمایید» پرسیدند، آن حضرت فرمود: پیامبر این سخن را وقتى فرمود که شمار اهل دین اندک بود، اما امروز که سفره اسلام گسترده شده، و استوار و پابرجا گشته، مرد است و اختـیـارش . * در آغاز اسلام که عدد مسلمانان کم بود و در میان آنها گروهى از پیران نیز وجود داشتند پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اصرار داشت که پیران چهره جوان به خود بگیرند تا مایه ترس و وحشت دشمن شوند و نشانى از ضعف در آنها دیده نشود به همین دلیل دستور خضاب و رنگ کردن صادر شد. منتها براى این که دشمنان اعم از یهود و مشرکان، از نکته این کار باخبر نشوند و دوستان نیز احساس ضعف نکنند پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) این دستور را مستند به عدم شباهت با یهود کرد که این کار را به خود اجازه نمى دادند.
* امام(علیه السلام) به این نکته دقیق اشاره مى کند که هر حکمى تابع موضوع خود است; اگر موضوع تغییر یابد آن حکم نیز عوض مى شود، همان گونه که اگر شراب سرکه شود و یا کافر مسلمان گردد حکم آن تغییر پیدا مى کند. [ شنبه 95/8/1 ] [ 5:0 عصر ] [ کارگروه نهج البلاغه ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |